به گزارش خبرنگار خبرگزاری حوزه، معاونت پژوهشی پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیتالله العظمی مکارم شیرازی در یادداشتی به مناسبت دهم ماه مبارک رمضان و وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها به شخصیت این بانوی مکرم اسلام می پردازد که مشروح آن را در ذیل می خوانیم:
دهمین روز از ماه مبارک رمضان، سالروز وفات حضرت خدیجه(سلام الله علیها) همسر گرانقدر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و مادر حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها) است. نقش ایشان در شکل گیری نهضت اسلامی پیامبر(ص) در مکه، شخصیت ویژه، فضائل و نیز جایگاه والای ایشان نزد پیامبر اکرم(ص)، لزوم شناخت ایشان و الهام گرفتن از سیره و منش آن بانوی بزرگ را تبدیل به امری ضروری برای آحاد زنان و مردان مسلمان می کند.
شخصیت حضرت خدیجه(س)
خدیجه(سلام الله علیها) از پدری به نام خویلد بن أسد از خاندان قریش(۱) و مادری به نام فاطمه بنت زائده متولد شد. (۲) در منابع تاریخی از آن بانوی مکرمه با القابی چون زکیه، مرضیه، صدیقه، سیده نساء قریش(۳) و خیرالنساء(۴) یاد شده است.
منابع تاریخی، اطلاعات زیادی درباره شخصیت خدیجه(سلام الله علیها) در دوره پیش از اسلام بیان نمی کنند. اما تقریبا بر یک نکته اتفاق نظر دارند که او زنی داری حسن شهرت و حسن شرف و نسب و ثروتمند بود. او با این ثروت تجارت می کرد و سرمایه خود را به صورت مضاربه و استخدام افراد برای تجارت، به کار می گرفت. (۵)
عصر تولد و رشد و بلوغ اجتماعی خدیجه(سلام الله علیها) روزگار زنده به گور کردن دختران و محروم ساختن شان از تمامی امتیازات خانوادگی و اجتماعی بود. اینکه خدیجه(س) در چنین زمانه ای به فعالیت اقتصادی می پرداخت و موقعیتی تثبیت شده ای در این عرصه رسیده بود، دلالت بر هوش و خردمندی او دارد. در عین حال به رغم زیستن در شرایطی مرفه و گشاده دستانه و به رغم اعتبار در خور خانوادگی، هیچ گاه دچار غفلت نشد. با اینکه پیش از ازدواج با پیامبر، به عنوان یک تاجر ثروتمند، مدیریت ده ها مرد را در تشکیلات اقتصادی خود به عهده داشت، جز به اندازه ضرورت با آن مردان، ارتباط و تعامل نداشت. او در دیگر فعالیت های اجتماعی اش نیز همواره از این منش پرهیزکارانه تبعیت می کرد؛ به خاطر همین عفت بود که در آن دوران پر از جهالت، به لقب «طاهره» معروف شد. (۶)
ازدواج پیامبر اکرم(ص) و خدیجه(س) و ثمرات آن
چنانکه در منابع ثبت شده، این خدیجه(سلام الله علیها) بود که پیشنهاد ازدواج با پیامبر(صلی الله علیه وآله) را به ایشان مطرح کرده است. این پیشنهاد پس از آن روی داد که با درست کاری و درست گفتاری و امانت داری، حسن خلق و کرامت اخلاقی محمد(ص) آشنا شد. این زمانی بود که او را امین بر مالش قرار داده بود و پس از برگشتن پیامبر(ص) از سفر تجاری شام، توسط میسره، غلامش با ویژگی هایآن حضرت(ص) آشنا شد. (۷)
مهریه این بانو ۱۲ اوقیه (هر اوقیه معادل ۴۰ درهم) بود. (۸) با این حال او پس از ازدواج، تمام اموالش را به پیامبر بخشید. (۹) علاوه بر آن، از شدت مهر و محبت به پیامبر، حلیمه سعدیه، دایه پیامبر در ایام طفولیت را اکرام کرد و در برهه ای که خشکسالی شده بود، به حلیمه و همسرش، چهل گوسفند و یک شتر داد. او حتی می خواست ثوبیه را، کنیزی که برای اولین بار در زمان نوزادی پیامبر به آن حضرت شیر داده بود، از صاحبش ابولهب بخرد و آن را آزاد کند ولی موفق نشد. (۱۰) خدیجه همچنین غلامی را به نام «زید بن حارثه» به پیامبر هدیه داد(۱۱) و حضرت نیز او آزاد کرد و پسرخوانده خود قرار داد. (۱۲)
غیر از ابراهیم، همه فرزندان پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)، از خدیجه بودند. (۱۳) به گواهی منابع تاریخی، حضرت خدیجه(سلام الله علیها) دو پسر به نام های قاسم و عبدالله برای پیامبر به دنیا آورد(۱۴) که هر دو در کودکی جان باختند، امّا علاوه بر آن دو پسر، یکی از مبارک ترین ثمرات ازدواج پیامبر با خدیجه، تولد حضرت زهرا(سلام الله علیها) (۱۵) به عنوان مادر ائمه اهل بیت(علیهم السلام) و ادامه دهنده نسل پیامبر(ص) بود. این نکته نیز گفتنی است که در آن منابع تاریخی سه دختر دیگر از رسول خدا(ص) به نام های زینب، رقیه و ام کلثوم نیز به حضرت خدیجه(س) منتسب شده، اما انتساب آن سه دختر به ایشان، در بررسی های متاخر تاریخی، به شدت مورد نقد و خدشه قرار گرفته است. (۱۶)
خدیجه(س)، اولین بانوی مسلمان
خدیجه(سلام الله علیها) از پیشگام ترین مؤمنین به دعوت توحیدی پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) بود. مورخینی مانند بلاذری(۱۷)، ابن سعد(۱۸)، ابن عبدالبر(۱۹) و ابن خلدون(۲۰)، خدیجه را اولین مسلمان معرفی نموده اند و در برخی دیگر از منابع به خدیجه و حضرت علی(علیه السلام) به عنوان مصادیق «السابقون» در اسلام(۲۱) اشاره کرده اند. به هر حال این موضوع به اندازه ای مشهور است که حتی برخی از مورخین، آن را موضوعی مورد اجماع تمامی مسلمانان دانسته اند. (۲۲)
خدیجه(س) و حمایت همه جانبه مالی و معنوی از نهضت توحیدی پیامبر(ص)
نهضت اصلاح گرایانه پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) به عنوان یک حرکت اجتماعی و فرهنگی تحول ساز، در محیط منحط عرب جاهلی، با مقاومت ها و سختی ها و سنگ اندازی های فراوانی از سوی قدرتمندانی که حفظ وضع موجود جامعه آن روز را به سود خود می دیدند، مواجه شد و این یکی از سعادت ها و شیرینی های زندگی آن حضرت بود که در مقابل آن همه سختی، از پشتیبانی همه جانبه و بی دریغ و دلگرم کننده همسری معتقد و یک دل چون خدیجه(سلام الله علیها) برخوردار بود. حضور خدیجه به عنوان همراه و مشاوری مهربان و با صفا، تحمل سختی های رسالت را آسان می نمود و به پیامبر آرامش می داد. وقتی مشرکان با سخنان ناشایست شان، رسالت پیامبر خدا را تکذیب می کردند، این خدیجه بود که غبار غم و ناراحتی را از چهره پیامبر پاک می کرد و تحمل این دشواری ها را برای حضرت، آسان می نمود. (۲۳)
نیز این خدیجه بود که در دوران سخت و پررنج محاصره اقتصادی سه ساله مسلمانان توسط مشرکین، تمام اموالش را در حمایت از پیامبر و رسالتش خرج کرد(۲۴) و بر تاب آوری جامعه کوچک و مورد تهاجم اسلام در آن روزگار، تأثیر چشم گیری گذاشت به گونه ای که بعدها پیامبر از آن با این توصیف یاد کرد که: «هیچ ثروتی به اندازه ثروت خدیجه برایم سودمند نبود».(۲۵) نقش این ثروت به حدی بود که گروهی از مفسرین، در تفسیر آیه ۸ سوره ضحی یعنی «وَوَجَدَکَ عَائِلًا فَأَغْنَی»؛ (و تو را تنگدست یافت و بی نیاز گردانید) آن را اشاره به حمایت های مالی خدیجه از پیامبر می دانند. (۲۶)
درگذشت حضرت خدیجه(س)
در بسیاری از منابع تاریخی، سال دهم بعثت به عنوان سال وفات خدیجه(سلام الله علیها) معرفی شده است. (۲۷) حضرت ابوطالب، عموی پیامبر نیز در همین سال درگذشت. پیامبر(صلی الله علیه وآله) در واکنش به این مصائب فرمود: «این روزها، بر این امت دو مصیبت وارد شده که نمی دانم به کدامیک از آن دو بیتاب ترم».(۲۸) از این رو بود که آن حضرت این سال را عام الحزن نامید. (۲۹)
در آخرین لحظات حیات خدیجه، پیامبر نزد او آمد و گفت: «مرا آنچه میبینم ناگوارست و شاید خدا در ناگواری، خیری بسیار قرار دهد». وقتی خدیجه جان به جان آفرین سپرد، حضرت فاطمه(سلام الله علیها) می گریست و از پدر سراغ مادرش را می گرفت. آنگاه جبرئیل فرود آمد و حضرت را این گونه خطاب قرار داد که: «به فاطمه بگو که خدای متعال برای مادرت در بهشت خانه ای از در و گوهر بنا کرده است که رنج و داد و بیدادی در آن نیست. و او در کنار آسیه و مریم است».(۳۰) پس از آن، پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)، پیکر آن بانو را با ردای خود کفن کرد و در قبرستان معلاة که در دامنه کوه حجون و مشرف به مکه بود، به خاک سپرد. (۳۱)
جایگاه رفیع خدیجه(س) نزد پیامبر اکرم(ص)
لزوم واکاوی زندگی حضرت خدیجه(سلام الله علیها) وقتی آشکار می شود که بدانیم عده ای، خدمات برجسته او را به فراموشی سپرده اند. حال آنکه در پیشرفت اسلام، زنان بزرگ و با شخصیتی همچون خدیجه شرکت داشته اند، و برای تثبیت و ترویج اسلام و اجرای حق و عدالت بزرگ ترین فداکاری را به خرج داده اند و با ایمانی محکم و تفکری عالی، مردان خود را با تمام وجود در این مسیر حمایت کردند. شاید به همین خاطر بود که پیامبر(صلی الله علیه وآله) در موارد بسیار متعددی، در قول و فعل، جایگاه رفیع آن بانو را تبیین می کردند و شخصیت شان را مورد تکریم قرار می دادند. آن حضرت یک بار فرمودند: خدیجه، در زیبایی یکی از نیکوترین زنان و در خردورزی از کاملترین زنان و در فرزانگی از داناترین زنان بود. اوعفیف ترین، متدین ترین، باحیاترین، با شخصیت ترین و برازنده ترین زنان بود. (۳۲)
رسول خدا(صلی الله علیه وآله) در برشماری فضائل آن بانوی مکرمه، او را یکی از برترین زنان بهشت نامیده است: «برترین زنان بهشت چهار نفرند: خدیجه دختر خویلد، و فاطمه دختر محمد(ص)، و مریم دختر عمران، و آسیه دختر مزاحم».(۳۳) این حدیث یا مضمون آن در منابع مختلف و معتبر و شناخته شده بسیار فراوانی نقل شده است. (۳۴)
بیانات پیامبر(صلی الله علیه وآله) راجع به فضائل خدیجه(سلام الله علیها) محدود به این موارد خاص نیست بلکه بارها و بارها به مناسبت های مختلف از زبان پیامبر(صلی الله علیه وآله) بیان شده است. ابوسعید خدری از پیامبر اکرم(ص) این حدیث را - که مورد پذیرش فریقین است - نقل می کند که: وقتی که در شب معراج، جبرئیل مرا به سوی آسمان ها برد و سیر داد، هنگام مراجعت به جبرئیل گفتم: آیا حاجتی داری؟ جبرئیل گفت: حاجت من این است که سلام خدا و سلام مرا به خدیجه(س) برسانی. پیامبر وقتی که به زمین رسید، سلام خدا و جبرئیل را به خدیجه(س) ابلاغ کرد. خدیجه گفت: «إِنَّ اللَّهَ هُوَ السَّلَامُ وَ مِنْهُ السَّلَامُ وَ إِلَیْهِ السَّلَامُ وَ عَلَی جَبْرَئِیلَ السَّلَام» (۳۵)؛ (همانا ذات پاک خدا سلام است، و از او است سلام، و سلام به سوی او باز گردد و بر جبرئیل سلام باد).
همچنین این روایت از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) خطاب به امام علی(علیه السلام) نقل شده که: «تو همسری چون فاطمه داری که من چنان همسری ندارم. تو مادرزنی چون خدیجه داری که من چنان مادرزنی ندارم».(۳۶) آن حضرت مدام در فراق خدیجه می گریستند و می فرمودند: «أَیْنَ مِثْلُ خَدِیجَة» (۳۷)؛ (کجاست مانند خدیجه)؟
منش و شخصیت ویژه خدیجه(سلاماللهعلیهم) و فداکاری ها و حمایت هایش در راه اقامه نهضت توحیدی رسول خدا(صلی الله علیه وآله) چنان آن حضرت را شیفته خود ساخته بود که سال ها پس از وفات خدیجه، از اظهار محبت و ارادت و یادآوری ارزش هایش دریغ نمی کرد و به صورت مرتب به نیکی و عظمت از یادش را زنده می ساخت به حدی که گاهی احساسات حسدورزانه دیگر همسران پیامبر تحریک می شد و به خاطر این تجلیل از خدیجه، به ایشان اعتراض می کردند. از عایشه نقل شده که گفت: «به هیچ یک از زنان پیامبر به اندازه خدیجه حسادت نورزیدم در حالی که هرگز او را ندیده بودم و این به سبب یادآوری بیش از حد او توسط پیامبر بود».(۳۸)
همچنین عایشه در نقلی دیگر تعریف می کند که: رسول خدا(صلی الله علیه وآله) از خانه خارج نمی شد مگر آنکه از خدیجه یادی میکرد و ثنایش می گفت. روزی غیرت زنانگی ام بر من مسلط شد و گفتم که او پیرزنی بیش نبود که خدا بعد از مرگش بهترش را نصیب تو کرد. پس حضرت به شدت برآشفت و فرمود: نه؛ به خدا قسم خدا بهتر از او را نصیبم نکرد او به من ایمان آورد زمانی که مردم کافر بودند و تصدیقم کرد زمانی که مردم تکذیبم میکردند و به مالش مرا یاری می رساند زمانی که مردم تحریمم کردند و خدا از او فرزندانی نصیبم کرد که از دیگر زنان نصیبم نکرد. (۳۹)
تجلیل های پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) از خدیجه، منحصر در بیانات زبانی نبود و آن حضرت، در عمل نیز محبت و عشق شان را به آن بانوی سفرکرده نشان می دادند. مثلا نقل شده که آن حضرت در روز فتح مکه، سپاهیان و مسیر حرکت شان را به گونه ای هدایت کردند که از کنار مزار خدیجه(س) عبور نمایند و پس از آن در مجاورت همان منطقه ای که مزار خدیجه(س) در آن واقع شده بود خیمه شان را علم نموده و لشکر مسلمانان را فرماندهی نمودند. (۴۰)
خاطره نیکوی حضرت خدیجه بواسطه بیان رسول خدا نزد فرزندان شان نیز حاضر بود؛ مثلا می بینیم که امام حسین (علیهالسلام) در واقعه عاشورا وقتی مقابل سپاه شام ایستاد، از مادرش خدیجه به عنوان اولین زن مسلمان با افتخار یاد کرد. (۴۱) امام سجاد(علیه السلام) نیز در مجلس یزید، در شام خود را فرزند خدیجه معرفی کرد. (۴۲)
پی نوشت:
(۱). أسد الغابه فی معرفة الصحابه، ابن اثیر جزری، عزالدین أبوالحسن علی بن محمد، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۹هـ ق، ج ۶، ص ۷۸.
(۲). الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، ابن عبدالبر، ابوعمر یوسف بن عبدالله، تحقیق: البجاوی، علی محمد، دار الجیل، بیروت، ۱۴۱۲هـ ق، الطبعة الاولی، ج ۴، ص ۱۷-۱۸.
(۳). البدایة والنهایة، أبو الفداء ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، دارالفکر، بیروت، ۱۴۰۷ هـ ق، ج ۳، ص ۱۵.
(۴). أسد الغابه فی معرفة الصحابه، همان، ج ۶، ص ۸۳.
(۶). ر. ک: سیّد المرسلین صلّی الله علیه وآله، سبحانی، جعفر، تنظیم: الهادی، جعفر، انتشارات جامعه مدرسین قم، قم، ج ۱، ص ۲۶۵.
(۷). البدایة و النهایة، همان، ج ۲، ص ۲۹۳؛ عیون الأثر فی فنون المغازی و الشمائل و السیر، همان.
(۸). جمل من انساب الأشراف، همان، ج ۱، ص ۹۷.
(۹). بحارالانوار، مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، ۱۴۰۳ هـ ق، چاپ دوم، ج ۱۶، ص ۷۱.
(۱۰). جمل من انساب الأشراف، همان، ج ۱، ص ۹۵ و ۹۶.
(۱۱). الطبقات الکبری، ابن سعد، ابوعبدالله محمد، المحقق: إحسان، عباس، دار صادر، بیروت، ۱۹۶۸ م، الطبعة الأولی، ج ۱، ص ۴۹۷.
(۱۲). ن. ک: جمل من انساب الأشراف، همان، ج ۱، ص ۴۶۷.
(۱۳). البدایة و النهایة، همان، ج ۲، ص ۲۹۴.
(۱۴). همان.
(۱۵). ن. ک: الاعلام، زرکلی، خیرالدین بن محمود بن محمد، دار العلم للملایین، بیروت، ۱۹۸۰ م، الطبعة الخامسة، ج ۲، ص ۳۰۲.
(۱۶). برای مثال ن. ک: «بنات النبی(ص) أم ربائبه» اثر علامه شیخ جعفر مرتضی عاملی و «نساء النبی و بناته» اثر شیخ نجاح الطائی.
(۱۷). جمل من أنساب الأشراف، همان، ج ۱، ص ۴۷۱.
(۱۸). الطبقات الکبری، إبن سعد، أبو عبد الله محمد بن سعد بن منیع الهاشمی بالولاء البصری البغدادی، المحقق: إحسان، عباس، دار صادر، بیروت، ۱۹۶۸ م، الطبعة الاولی همان، ج ۳، ص ۲۱.
(۱۹). الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، همان، ج ۲، ص ۵۴۶.
(۲۰). تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون، ابوزید عبدالرحمن بن محمد، مؤسسة الأعلمی للمطبوعات، بیروت، ۱۳۹۱ هـ ق، ج ۳، ص ۶.
(۲۱). إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال والأموال والحفدة والمتاع، المقریزی، أحمد بن علی بن عبد القادر، المحقق: محمد عبد الحمید النمیسی، دار الکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۲۰ هـ ق، الطبعة الأولی، ج ۹، ص ۸۸.
(۲۲). الکامل فی التاریخ، ابن الأثیر جرزی، ابوالحسن علی بن محمد بن محمد بن عبدالکریم شیبانی، دار صادر، بیروت، ۱۳۸۵ هـ ق، چاپ اول، ج ۲، ص ۵۷.
(۲۳). ن. ک: دلائل النبوة، بیهقی، ابوبکر، بی تا، دارالکتب العلمیة، بیروت، ج ۲، ص ۳۵۲؛ عیون الأثر فی فنون المغازی و الشمائل و السیر، همان، ج ۱، ص ۱۵۱.
(۲۴). إعلام الوری بأعلام الهدی، طبرسی، فضل بن حسن، آل البیت، قم، ۱۴۱۷ ه ق، چاپ اول، ج ۱، ص ۱۲۵.
(۲۵). بحارالانوار، همان، ج ۱۹، ص ۶۳.
(۲۶). مجمع البیان فی تفسیر القرآن، طبرسی، فضل بن حسن، مصحح: یزدی طباطبایی، فضل الله، رسولی، هاشم، انتشارات ناصر خسرو، تهران، ۱۳۷۲ ه ش، چاپ سوم، ج ۱۰، ص ۷۶۷.
(۲۷). ن. ک: عیون الأثر فی فنون المغازی و الشمائل و السیر، همان، ج ۱، ص ۱۵۱؛ الطبقات الکبری، همان، ج ۸، ص ۱۸.
(۲۸). تاریخ الیعقوبی، یعقوبی، احمد بن اسحاق، دار صادر، بیروت، بی تا، ج ۲، ص ۳۵.
(۲۹). إمتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال والأموال والحفدة والمتاع، همان، ج ۱، ص ۴۵.
(۳۰). تاریخ الیعقوبی، همان.
(۳۱). اماکن تاریخی اسلامی در مکه مکرّمه، جاسر، حمد، ترجمه و تدوین، جعفریان، رسول، نشر الهادی، ۱۳۷۶ هـ ش، ص ۱۱۵.
(۳۲). الموسوعة الکبری عن فاطمة الزهرا(س)، انصاری زنجانی خوئینی، اسماعیل، انتشارات دلیل ما، قم، ۱۴۲۸ هـ ش، چاپ اول، ج۱۲، ص۳۷۰.
(۳۳). اتحاف السائل بما لفاطمة من المناقب والفضائل، المناوی، زین الدین محمد المدعو بعبد الرؤوف بن تاج العارفین بن علی بن زین العابدین الحدادی، دراسة وتحقیق وتعلیق: عاشور، عبد اللطیف، مکتبة القرآن للطبع والنشر والتوزیع، القاهرة، بی تا، ج ۱، ص ۷۴.
(۳۴). برای مثال ن. ک: المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلی رسول الله(صحیح مسلم)، النیسابوری، مسلم بن الحجاج أبو الحسن القشیری، المحقق: عبد الباقی، محمد فؤاد، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، بی تا، ج ۴، ص ۱۸۸۶؛ المستدرک علی الصحیحین، نیشابوری، أبو عبد الله الحاکم محمد بن عبد الله بن محمد بن حمدویه بن نُعیم بن الحکم الضبی الطهمانی النیسابوری المعروف بابن البیع، تحقیق: عطا، مصطفی عبد القادر، دار الکتب العلمیة، بیروت، الطبعة الأولی، ۱۴۱۱ هـ ق، ج ۳، ص ۲۰۴؛ مسند الإمام أحمد بن حنبل، أحمد بن حنبل، أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل بن هلال بن أسد الشیبانی، المحقق: الأرنؤوط، شعیب، إشراف: عبد الله بن عبد المحسن الترکی، مؤسسة الرسالة، بیروت، الطبعة الأولی، ۱۴۲۱ هـ ق، ج ۵، ص ۷۷.
(۳۵). بحارالانوار، همان، ج ۱۶، ص ۱.
(۳۶). بحارالانوار، همان، ج ۴۰، ص ۶۸
(۳۷). همان، ج ۴۳، ص ۱۳۱.
(۳۸). الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله صلی الله علیه وسلم وسننه وأیامه(صحیح البخاری)، البخاری، محمد بن إسماعیل، المحقق: محمد زهیر بن ناصر الناصر، دار طوق النجاة، بیروت، ۱۴۲۲ هـ ق، الطبعة الأولی، ج ۵، ص ۳۸.
(۳۹). الإصابة فی تمییز الصحابة، ابن حجر العسقلانی، أبو الفضل أحمد بن علی بن محمد بن أحمد، تحقیق: عادل أحمد عبد الموجود وعلی محمد معوض، دار الکتب العلمیة، بیروت، ۱۴۱۵ هـ ق، الطبعة الأولی، ج ۸، ص ۱۰۳.
(۴۰). تاریخ الامم و الملوک، طبری، محمد بن جریر، دارالتراث، بیروت، ۱۳۸۷ هـ ق، الطبعة الثانیة، ج ۳، ص۵۶.
(۴۱). بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۳۱۸.
(۴۲). همان، ج ۴۵، ص ۱۷۴.
۳۱۳/۱۷